تکپارتی جیمین وقتی بهت خیانت میکنه وپشیمون میشه

سلام من ات هستم ۲۱سالمه دوساله باجیمین ازدواج کردم


سلام من جیمین هستم ۲۳ سالمه دوساله با ات ازدواج کردم


ویوات:


امروز جیمین اخلاقش بامن عوض شده بود کلا انگار ن انگار زنشم یه جورایی بهش شک کردم ولی میدونستم جیمین اهل این چیزا نیست



رفتم سمت آشپزخونه ساعت

۹:۳۰بود جیمین یک ساعت دیگه میاد شروع کردم به پختن کیمچی





ویوجیمین:

خوب امروز قراره برم پیش سوجانگ امروز باید ب ات بگم هیچ علاقه ای بهش ندارم پس به سوجانگ زنگ زدم گفتم حاضر شه بریم بار


ویوات:


خوب امروز برم بار رفتم آماده شدم وبا ماشین لامبورگینی دیابلو سیاهم راه افتادم سمت بار

بعد۱۳ مین رسیدم رفتم سمت یک میز خالی نشستم تصمیم گرفتم که یه آب پرتقال سفارش بدم .......


ویو جیمین:


منو سوجانگ رسیدیم بار آنقدر مشروب خوردم مست شدم و سوجانگ رو بردم تو یکی از اتاق های بار



ویو ات:


یه شخصی آشنا بود آره اون جیمین بود اون سوجانگه منشی شرکتش منم رفتم دنبالشون تو اتاق درو محکم کوبیدم


جیمین:هی هرزه چته هااااا؟؟؟


سوجانگ: ددی این کیه ؟؟؟؟


ات:زنشم مشکلیه ؟؟؟


جیمین: ات من هیچ علاقه ای به تو ندارم


ات: منو برای خوشگذرونی هات گرفتی نه ؟ باش وقتی ازت طلاق گرفتم میبینی



از بار اومدم بیرون اعصابم خیلی خورد بود ولی نشونش میدم من کی ام


فردا صبح:

آماده شدم رفتم سمت دادگاه ۲ هفته ای میگذره که سوجانگ به جیمین خیانت کرد ه جیمین چندباری پیام دادکه پشیمونه ولی من نرفتم داداگاه بهش زنگ زدم :


مکالمه:

ات: سلام بیا دادگاه کارت دارم


جیمین: اوک الان میام


بعد ۴۰ مین جیمین اومد


ات: سلام آقای پارک


جیمین: ات اینجوری باهام حرف نزن گفتتم کهه پشیمونم

ات: آقای پارک بهتره بریم تو کافی شاپ حرف بزنیم


رفتیم داخل کافی شاپ


ات: داشتی میگفتی


جیمین:, من واقعا متاسفم بهت قول میدم دیگه این کارو نکنم


ات: چجوری باور کنم؟؟؟؟


جیمین: من واقعا عاشقتم منو ببخش


ات: اوکی ولی دیگه نباید این کارو کنی باشه؟؟



جیمین: باشه






وات جیمین به خوبی زندگی کردن